ادعيه ها

تمام ادعيه هاي ماه هاي سال

عيد قربان بر تمامي مسلمانان جهان تبريك و تهنيت باد

​عيد قربان ‏ روز دهم ماه قمري ذي الحجه، از گراميترين اعياد مسلمانان است كه به ياد ابراهيم و فرزندش اسماعيل جشن گرفته مي‌شود.
نام ديگر عيد قربان "عيد اضحي" است، زيرا "اضحي" جمع "ضحي" به معني امتداد نور آفتاب است و هنگامي كه خورشيد بالا مي آيد (قبل از ظهر)، آن موقع را "ضحي" گويند.
چنانچه در قرآن كريم آمده است:
" والشمس و ضحيها "
"قسم به خورشيد و چاشتگاه آن"سوره شمس/آيه 1
و چون حجاج موقع بالا آمدن آفتاب قبل از ظهر قرباني مي كنند، به عيد قربان «عيد اضحي» مي گويند.
عيد در لغت از ماده عود به معناى بازگشت است و " قربان" از كلمه قرب به معناي نزديك بودن گرفته شده است و شخص با قرباني كردن مي خواهد به خداوند متعال نزديك شود.

مراسم عيد:​برگزار كردن مراسم قرباني تنها بر زائران كعبه در مراسم حج واجب است، اما بسياري از مسلمانان در سراسر جهان در اين روز، گوسفند، گاو يا شتري را قرباني كرده و گوشت آنرا بين مستمندان تقسيم مي‌كنند.
حاجيان در اين روز پس از به پايان رساندن مناسك حج، حيواني را ذبح مي‌كنند و پس از قرباني آنچه بر آنان در حال احرام، حرام شده‏ بود مانند نگاه كردن در آينه، گرفتن ناخن و شانه زدن مو و... حلال مي‌گردد.

قرباني كردن از ديدگاه قرآن:​1- قرباني فرزندان حضرت آدم(ع) كه نخستين قرباني در عالم بشمار مي رود و در آيات30- 27 سوره مائده تصريح شده كه خلاصه شرح آن چنين است:
وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ
و داستان دو فرزند آدم را بحقّ بر آنها بخوان: هنگامي كه هر كدام ، كاري براي تقرّب ( به پروردگار ) انجام دادند امّا از يكي پذيرفته شد ، و از ديگري پذيرفته نشد ( برادري كه عملش مردود شده بود ، به برادر ديگر ) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم كشت!» ( برادر ديگر ) گفت: « ( من چه گناهي دارم؟ زيرا ) خدا ، تنها از پرهيزگاران مي پذيرد!
لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَني‏ ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمينَ
اگر تو براي كشتن من ، دست دراز كني ، من هرگز به قتل تو دست نمي گشايم ، چون از پروردگار جهانيان مي ترسم!
إِنِّي أُريدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمي‏ وَ إِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمينَ
فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرينَ
من مي خواهم تو با گناه من و خودت ( از اين عمل ) بازگردي ( و بار هر دو گناه را به دوش كشي ) و از دوزخيان گردي. و همين است سزاي ستمكاران!
(سوره مائده،آيات 30-27)
دو پسر حضرت آدم به نام هابيل و قابيل به ترتيب شباني (چوپاني) و كشاورزي مي كردند و صاحب گوسفندان و آب و خاك فراوان بودند، حضرت آدم(ع) آنان را امر به قرباني در راه خدا كرد. هابيل يكي از بهترين شتران يا گوسفندان را براي قرباني در راه خدا اختصاص داد و قابيل دسته اي از گندم هاي پست و نامرغوب را جهت قرباني انتخاب كرد كه قرباني هابيل مقبول درگاه پروردگار گرديد و قرباني قابيل به علت عدم اخلاص مردود گشت. قابيل به سبب قبول نشدن قرباني حسادت ورزيد و آتش خشم و كينه اش زبانه كشيد، نفس شيطاني قابيل او را به كشتن برادر وادار كرد و هابيل را كشت و در دنيا و آخرت زيانكار گرديد.

 

 

براي مطالعه ي ادامه مطلب كليك كنيد 

نماز و قران

دستور اقامه نماز:​وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعينَ؛
و نماز را بپا داريد، و زكات را بپردازيد، و همراه ركوع كنندگان ركوع كنيد.(بقره / ۴۳)

توصيه به حضرت مريم براي نماز:​يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ؛
اي مريم ، براي پروردگارت خود خضوع كن و سجده كن و با ركوع كنندگان ركوع كن.(آل عمران / 43)

خداوند شاهد نماز ماست:​وَ تَقَلُّبَك فِي السّاجِدِينَ؛
و نماز خواندنت را با ديگر سجده كنندگان مي بيند.(شعراء / 219)

دستور مواظبت بر نمازها:​وَ الَّذينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ
و كساني كه بر نمازهاشان مواظبت دارند.( معارج / 34 )

اهميت نماز ظهر:​حافِظُوا عَلَي الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطي وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتينَ؛
نمازها و نماز ميانين را پاس داريد و مطيعانه براي خدا قيام كنيد.(بقره / 238 )

نماز و ياد خدا در همه حال:​فَإِذا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْكُرُوا اللَّهَ قِياماً وقُعُوداً وَ عَلي جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقيمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَي الْمُؤْمِنينَ كِتاباً مَوْقُوتاً؛
و چون نماز را به پايان برديد خدا را ايستاده يا نشسته و يا به پهلوخوابيده ياد كنيد چون از دشمن ايمن گشتيد نماز را تمام ادا كنيد كه نماز بر مؤمنان در وقتهاي معين واجب گشته است.( نساء / 103)

نمازهاي پنج گانه روزانه:​فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آَنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى؛
پس در برابر آنچه مي گويند،صبركن و پيش از طلوع آفتاب و قبل از غروب آن تسبيح و حمد پروردگارت را به جاي آور و همچنين (برخي) از ساعات شب و اطراف روز(پروردگارت را) تسبيح گوي ،باشد كه (از الطاف الهي) خشنود شوي.(طه /130)

بخشندگي نمازگزاران:​وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا. إِلَّا الْمُصَلِّينَ. الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ. وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ. لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ؛
و چون خوبي به او رسد بخل مي ورزد، مگر نماز گزاران، آنان كه به نماز مداومت مي ورزند ،و آنان كه در اموالشان حقي است معين ، براي تقاضاكننده و محروم.(معارج آيات 21 - 25 )

 

 

براي مطالعه ي ادامه مطلب كليك كنيد 

حكم كسي كه يك با از دين اسلام برگردد و مجددا بخواهد به دين اسلام بازگردد

پاسخ در دو محور بيان مي شود:الف) در ابتدا بايد گفت به لحاظ حكم فقهي كه از جمع بندي مجموع دلايل مسئله بدست آمده مرتد دو قسم است: فطري و ملي.مرتد فطرى كسي كه از پدر و مادر مسلمان به دنيا آمده باشد يا يكي از پدر و مادر او مسلمان باشد. خودش پس از گرايش به اسلام كافر شود. زنش بر او حرام است. زن بايد به مقدارى كه در احكام طلاق گفته مى‌شود، عدّۀ وفات نگه دارد.هم چنين مرتد فطرى اگر مرد باشد، از طرف حاكم شرع به اعدام محكوم مى گردد. توبه و بازگشت او به اسلام به حسب ظاهر پذيرفته نيست، يعنى نقشى در حفظ جان او ندارد. حكم اعدام از بين نمي رود؛ گرچه بين خود و خدا اگر توبه كند، خدا توبه او را قبول مى كند.اگر مرتد فطرى زن باشد، حبس مى شود. در زندان به او سخت گيرى مى كنند. در وقت نمازها او را مى زنند تا توبه كند. اگر توبه كرد ،آزاد مى شود. اگر توبه نكرد، در زندان باقى مى ماند تا بميرد.مرتد ملّى كافرزاده اى است كه پس از گرايش به اسلام دوباره كافر شود.اگر مرتد ملي مرد باشد، درصورتي كه توبه كند، توبه او پذيرفته مي شود، ولي اگر توبه نكند،حكم اعدام از طرف حاكم شرع جاري مي شود.در مرتد ملي، احتياط آن است كه تا سه روز از او بخواهند كه توبه كند. اگر توبه كرد، آزاد مى شود. اگر توبه نكرد، از طرف حاكم شرع به اعدام محكوم مى گردد.حكم مرتد ملي اگر زن باشد، حكم مرتد فطري زن مي باشد، يعني حبس مى شود . در زندان به او سخت گيرى مى كنند. در وقت نمازها او را مى زنند تا توبه كند. اگر توبه كرد، آزاد مى شود، و اگر توبه نكرد، در زندان باقى مى ماند تا بميرد.(1) گفتني است كه مراد از بلوغ، بالغ شدن است .رسيدن به سن بلوغ يكي از نشانه هاي آن است .سن بلوغ در پسر تمام شدن 15 سال قمري و در دختر تمام شدن 9 سال قمري است.وطبق نظر فقها شرط اعدام براي ارتداد فطري اظهار اسلام بعد از بلوغ است پس اگر بچه اي بعد از بلوغ اظهار اسلام نكند، بلكه كفر را اختيار كند، مرتد است ،ولي مرتد فطري محسوب نمي شود، بلكه حكم مرتد ملي را دارد. (2)ب) چون پرسشگر محترم خواهان رويكرد قراني و مستدل مسئله است لذا بايد گفت : آنچه در آيات قرآن كريم به موضوع ارتداد پرداخته شده است، در اين نوشتار به چند آيه اشاره مي شود :در سوره بقره در اين رابط فرمود : مشركان پيوسته با شما كارزار مي‌كنند تا اگر بتوانند شما را از دينتان برگردانند وهركس از دين خود برگردد وكافر بميرد، اعمالش در اين جهان وآن جهان نابود مي‌شود واهل جهنم بوده در آنجا جاودانه مي‌ماند.(3)در سوره مائده فرمود : اي كساني كه ايمان آورده‌ايد هركس از شما از دين خود برگردد، خداوند به زودي گروهي را بياورد كه دوستشان دارد واينان نيز خداوند را دوست دارند.(4) در آيات آل عمران در باره توبه مرتد فرمود : چگونه خداوند جمعيتي را هدايت مي‌كند كه بعد از ايمان وگواهي به حقانيت رسول وآمدن نشانه‌هاي روشن براي آنها، كافر شدند؟ وخداوند گروه ستمكار را هدايت نمي‌كند مگر كساني كه بعد از آن توبه كنند واصلاح نمايند زيرا خداوند آمرزنده وبخشنده است.(5)اما حكم مرتد در روايات:1. در روايتي آمده عمار ساباطي مي گويد: از امام صادق - عليه السلام- شنيدم كه فرمود: هركس از مسلمانان از اسلام برگردد(مرتد شود) وپيامبري حضرت محمد-صلي الله عليه و سلم- را انكار كند وبه او نسبت دروغ دهد، براي هركسي كه مي‌شنود خون او مباح است وزنش براي هميشه از او جدا مي‌شود ومالش بين ورثه تقسيم مي‌شود وزنش عده وفات مي‌گيرد.(6)2. در روايتي ديگر آمده علي بن جعفر مي گويد: از موسي بن جعفر-عليه السلام- در مورد مسلماني كه مسيحي مي‌شود سؤال كردم؛ فرمود: كشته مي‌شود وتوبه داده نمي‌شود. سؤال كردم شخصي كه مسيحي بوده وبعد اسلام آورده وبعد از اسلام برگشته (مرتد شده) فرمود: توبه داده مي‌شود اگر قبول كرد (رها مي‌شود) واگر قبول نكرد كشته مي‌شود. (7)3. در روايتي آمده است: حضرت علي- عليه السلام- فرمود: هركس از مسلمانان به فطرت به دنيا آمده وبعد مرتد شود من گردن او را مي‌زنم، وهركس بر فطرت تولد نيافته او را توبه مي‌دهم اگر توبه كرد (رها مي‌شود) و اگر نپذيرفت گردن او را مي‌زنم. (8)4. در روايت ديگر آمده است: حضرت علي- عليه السلام- فرمود: زن اگر از اسلام برگردد ومرتد شود كشته نمي‌شود؛ ولي حبس ابد دارد. (9)

 

 

 

براي مطالعه ي ادامه مطلب كليك كنيد 

مكان نماز گزار

مكان نمازگزار هفت شرط دارد:
شرط اوّل: آنكه مباح باشد بنا بر احتياط واجب.
مسأله ۸۵۳ ـ كسي كه در ملك غصبي نماز ميخواند اگرچه روي فرش و تخت و مانند اينها باشد، ـ بنا بر احتياط لازم ـ نمازش باطل است، ولي نماز خواندن در زير سقف غصبي و خيمه غصبي مانعي ندارد.
مسأله ۸۵۴ ـ نماز خواندن در ملكي كه منفعت آن مال ديگري است بدون اجازه كسي كه منفعت ملك مال او ميباشد، در حكم نماز خواندن در ملك غصبي است، مثلاً در خانه اجاره‌اي اگر مالك يا ديگري بدون اجازه مستأجر نماز بخواند، نمازش ـ بنا بر احتياط واجب ـ باطل است.
مسأله ۸۵۵ ـ كسي كه در مسجد نشسته، اگر شخص ديگري جاي او را اشغال كند و بدون اجازه‌اش در آنجا نماز بخواند، نمازش صحيح است اگرچه گناه كرده است.
مسأله ۸۵۶ ـ اگر در جايي كه نميداند غصبي است نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد، يا در جايي كه غصبي بودن آن را فراموش كرده نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد، نماز او صحيح است. ولي كسي كه خودش جايي را غصب كرده اگر فراموش كند و در آنجا نماز بخواند، نمازش بنا بر احتياط باطل است.
مسأله ۸۵۷ ـ اگر بداند جايي غصبي است و تصرف در آن حرام است، ولي نداند كه در جاي غصبي نماز خواندن اشكال دارد و در آنجا نماز بخواند، نماز او ـ بنا بر احتياط ـ باطل ميباشد.
مسأله ۸۵۸ ـ كسي كه ناچار است نماز واجب را سواره بخواند، چنانچه حيوان سواري يا زين يا نعل آن غصبي باشد، نماز او ـ بنا بر احتياط واجب ـ باطل است، و همچنين است اگر بخواهد سواره بر آن حيوان نماز مُستحبّي بخواند.
مسأله ۸۵۹ ـ كسي كه در ملكي با ديگري شريك است اگر سهم او جدا نباشد، بدون اجازه شريكش نمي‌تواند در آن ملك تصرّف كند، و نماز در آن ـ بنا بر احتياط واجب ـ باطل است.
مسأله ۸۶۰ ـ اگر ملكي را با پول خمس نداده خريد ولي معامله به نحو كلي في‌الذمه بود همان‌گونه كه غالب معاملات است تصرّف در آن حلال است، و بدهكار خمس پولي است كه پرداخته، ولي اگر با عين پولي كه خمس آن را نداده ملكي بخرد، تصرّف او در آن ملك بدون اجازه حاكم شرعي حرام، و نماز در آن ـ بنا بر احتياط واجب ـ باطل است.
مسأله ۸۶۱ ـ اگر صاحب‌ملك به زبان، اجازه نماز خواندن بدهد و انسان بداند كه قلباً راضي نيست، نماز خواندن در ملك او جايز نيست و اگر اجازه ندهد و انسان يقين كند كه قلباً راضي است، نماز خواندن جايز است.
مسأله ۸۶۲ ـ تصرّف در ملك ميتي كه به زكات يا به مردم بدهكار است، چنانچه منافات با اداي دين او نداشته باشد ـ مثل نماز خواندن در خانه‌اش ـ با اجازه ورثه اشكال ندارد. و همچنين اگر بدهي او را بدهند يا به ذمه بگيرند كه ادا نمايند، يا به مقدار بدهي او باقي بگذارند، تصرّف در ملك او اشكال ندارد حتي اگر موجب تلف شود.
مسأله ۸۶۳ ـ اگر بعضي از ورثه ميت صغير يا ديوانه يا غائب باشند، تصرّف در ملك او بدون اجازه ولي آنها حرام است و نماز در آن جايز نيست، ولي تصرفات معمولي كه مقدمه تجهيز ميت است اشكال ندارد.
مسأله ۸۶۴ ـ نماز خواندن در ملك ديگري در صورتي جايز است كه مالك آن يا صريحاً اجازه بدهد، و يا حرفي بزند كه معلوم شود براي نماز خواندن اذن داده است ـ مثل اينكه به كسي اجازه بدهد در ملك او بنشيند و بخوابد كه از اينها فهميده مي‌شود براي نماز خواندن هم اذن داده است ـ و يا انسان از راه ديگر اطمينان به رضايت مالك داشته باشد.
مسأله ۸۶۵ ـ نماز خواندن در زمين‌هاي بسيار وسيع جايز است هرچند كه مالك آنها صغير و يا مجنون باشد و يا آنكه راضي به نماز خواندن در آنها نباشد، و همچنين در باغ‌ها و زمين‌هايي كه در و ديوار ندارند بي‌اجازه مالك مي‌شود نماز خواند ولي در اين صورت اگر بداند مالك راضي نيست نبايد تصرف كند. و اگر مالك صغير و يا مجنون باشد و يا آنكه گمان به راضي نبودن او داشته باشند، احتياط لازم آن است كه در آنها تصرف نكنند و نماز خوانده نشود.
مسأله ۸۶۶ ـ شرط دوّم: مكان نمازگزار در نمازهاي واجب بايد طوري نباشد كه از شدت حركت مانع از ايستادن نمازگزار و انجام ركوع و سجود اختياري شود، بلكه ـ بنا بر احتياط لازم ـ نبايد مانع از آرامش بدن او باشد و اگر به واسطه تنگي وقت يا جهت ديگر ناچار باشد، در چنين جايي مانند بعضي از انواع اتومبيل و كشتي و قطار نماز بخواند، به‌قدري كه ممكن است بايد استقرار و قبله را رعايت نمايد، و اگر آنها از قبله به طرف ديگر حركت كنند به طرف قبله برگردد و اگر رعايت استقبال قبله دقيقاً ممكن نباشد سعي كند كه اختلاف كمتر از ـ ۹۰ ـ درجه باشد، و اگر اين هم ممكن نباشد در تكبيرة‌الاحرام فقط رعايت قبله را بكند، و اگر اين هم ميسّر نباشد رعايت قبله لازم نيست.
مسأله ۸۶۷ ـ نماز خواندن در اتومبيل و كشتي و قطار و مانند اينها در وقتي كه ايستاده‌اند مانعي ندارد، و همچنين در وقتي كه حركت ميكنند چنانچه به حدي تكان نداشته باشند كه مانع از آرامش بدن نمازگزار شود

 

 

براي مطالعه ي ادامه مطلب كليك كنيد 

نماز مسافر

سافر بايد نماز ظهر و عصر و عشا را با هشت شرط، شكسته به‌جا آورد؛ يعني دو ركعت بخواند:
١ـ آنكه سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعي نباشد؛
٢ـ از اول مسافرت، قصد هشت فرسخ را داشته باشد؛
٣ـ در بين راه از قصد خود برنگردد؛
۴ـ قبل از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود يا جايي كه مي‌خواهد ده روز يا بيشتر در آنجا بماند نگذرد؛
۵ـ براي كار حرام سفر نكند؛
۶ـ از صحرانشين‌هايي نباشد كه در بيابان‌ها گردش مي‌كنند؛
٧ـ شغل او مسافرت نباشد؛
٨ـ از شهر خارج شده به حد ترخُّص برسد.
 
تفصيل شروط ذكر شده در مسائل بعدي بيان مي‌شود.
شرط اول: آنكه سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعي نباشد.
«١٠٣٢» كسي كه مجموع مسافت رفت و برگشت او هشت فرسخ است، و بخواهد همان روز كه رفته است برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند. و همچنين اگر رفت و برگشت در شب يا در روز و شب باشد، بايد نماز را شكسته بخواند.
«١٠٣٣» اگر مجموع رفت و برگشت هشت فرسخ باشد، ولي همان روز كه رفته نمي‌خواهد برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند و روزه را افطار نمايد، و اگر رفت و برگشت به‌تنهايي هشت فرسخ يا بيشتر باشد، و در بين راه و مقصد، قصد ماندن ده روز نكرده باشد، بايد نماز را شكسته بخواند و روزه را افطار نمايد.
«١٠٣۴» اگر علم يا اطمينان داشته باشد و يا دو نفر عادل بگويند كه سفر او هشت فرسخ است، بايد ترتيب اثر بدهد و نماز را شكسته بخواند، بلكه كافي بودن مطلق گمان، اگرچه اطمينان نداشته باشد، خالي از وجه نيست، و اگر براي او سؤال كردن مشكل نيست و حرج ندارد بايد بنابر احتياط سؤال كند.
«١٠٣۵» اگر دو نفر عادل بگويند سفر هشت فرسخ است و دو نفر عادل ديگر بگويند نيست، بنابر احوط بايد قول دوم را بگيرد و نماز را تمام بخواند و اگر شكسته خوانده اعاده كند، حتي اگر بعداً هم معلوم شود كه هشت فرسخ بوده، مگر اينكه نماز اول را با قصد قربت خوانده باشد كه در اين صورت همان نماز كافي است.
«١٠٣۶» كسي كه يقين دارد سفرش هشت فرسخ نيست، يا شك دارد كه هشت فرسخ هست يا نه، چنانچه در بين راه بفهمد كه سفر او هشت فرسخ بوده، اگرچه كمي از راه باقي باشد، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر تمام خوانده دوباره شكسته به‌جا آورد.
«١٠٣٧» اگر طفل مميزي كه قصد سفر دارد در بين راه بالغ شود، در صورتي كه مجموع حركت از ابتداي سفر هشت فرسخ باشد، واجب است از زمان بلوغ نماز را شكسته بخواند.
«١٠٣٨» اگر دو همسفر يكي معتقد به مقدار مسافت شرعي، يعني هشت فرسخ است و ديگري معتقد است كه هشت فرسخ نيست، بايد هر كدام به وظيفه خود عمل كند و بنابر احتياط واجب هيچ كدام به ديگري اقتدا نكند.
«١٠٣٩» اگر بين دو محلي كه فاصله آنها كمتر از چهار فرسخ است، چند مرتبه رفت‌وآمد كند به‌نحوي كه به حدّ ترخّص برگردد، اگرچه روي هم رفته هشت فرسخ شود، بايد نماز را تمام بخواند.
«١٠۴٠» اگر محلي دو راه داشته باشد، يك راه آن كمتر از هشت فرسخ و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد، چنانچه انسان از راهي كه هشت فرسخ است، به آنجا برود، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر از راه ديگر بدون قصد برگشت برود، بايد تمام بخواند.
«١٠۴١» اگر شهر ديوار دارد، بايد ابتداي مسافت را از ديوار شهر حساب كند، و اگر ديوار ندارد، بايد از خانه‌هاي آخر شهر حساب نمايد.
شرط دوم: از اول مسافرت، قصد هشت فرسخ را داشته باشد، پس اگر به جايي كه كمتر از هشت فرسخ است مسافرت كند و بعد از رسيدن به آنجا قصد كند جايي برود كه با مقداري كه آمده هشت فرسخ شود، چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته، بايد نماز را تمام بخواند، ولي اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود يا چهار فرسخ برود و به وطنش يا به جايي كه مي‌خواهد ده روز بماند برگردد بايد نماز را شكسته بخواند.
«١٠۴٢» كسي كه نمي‌داند سفرش چند فرسخ است، مثلاً براي پيدا كردن گمشده‌اي مسافرت مي‌كند و نمي‌داند كه چه مقدار بايد برود تا آن را پيدا كند، بايد نماز را تمام بخواند، ولي در برگشتن، چنانچه تا وطنش يا جايي كه مي‌خواهد ده روز در آنجا بماند، هشت فرسخ يا بيشتر باشد، بايد نماز را شكسته بخواند، و نيز اگر در بين رفتن مثلاً قصد كند كه چهار فرسخ برود و برگردد، چنانچه رفت و برگشت هشت فرسخ شود، بايد نماز را شكسته بخواند.
«١٠۴٣» مسافر در صورتي بايد نماز را شكسته بخواند كه تصميم داشته باشد هشت فرسخ برود، پس كسي كه از شهر بيرون مي‌رود و مثلاً قصدش اين است كه اگر رفيق پيدا كند، سفر هشت فرسخي برود، چنانچه اطمينان دارد كه رفيق پيدا مي‌كند، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر اطمينان ندارد بايد تمام بخواند و احتمال دارد كه مطلق گمان كافي باشد.
«١٠۴۴» كسي كه در سفر به اختيار ديگري است، مانند نوكري كه با آقاي خود مسافرت مي‌كند، چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است، بايد نماز را شكسته بخواند.
«١٠۴۵» كسي كه در سفر به اختيار ديگري است، اگر بداند يا گمان داشته باشد، بلكه اگر احتمال نيز بدهد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مي‌شود و برمي‌گردد، بايد نماز را تمام بخواند.

 

 

براي مطالعه ي ادامه مطلب كليك كنيد

راههاي موفقيت در آزمونهاي الهي كدام است؟

شكي نيست كه امتحان و آزمايش، يك قانون كلي و سنت دائمي پروردگار است كه براي شكوفا كردن استعدادهاي نهفته و در نتيجه پرورش بندگان صورت مي­گيرد.
 خداوند متعال درآيه 155 از سوره بقره مي فرمايد: «و ليبلونكم بشيئ من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرين» «قطعا شما را با چيزي از ترس، گرسنگي زيان مالي و جاني و كمبود ميوه­ها آزمايش مي­كنيم و بشارت ده به استقامت كنندگان!»
بي ترديد مواردي كه در آيه فوق به آنها اشاره شده، مثالهايي از امتحانات الهي هستند چرا كه به فرموده علامه طباطبايي امتحان الهي هم از جهت كيفيت، عموميت دارد چرا كه هر آنچه را از اجزا و احوال عالم كه با انسان ارتباط دارد، در بر مي­گيرد و هم از جهت افراد زيرا همه انسانها با اين امتحانات آزمايش مي­شوند چه مومن باشند چه كافر.
با توجه به تنوع امتحانات الهي، راه سربلندي در هر يك، متناسب با آن امتحان است مثلا خداوند ممكن است كسي را با فقر و مصيبت امتحان كند و ديگري را با ثروت وبي نيازي.
 روشن است كه فقير با صبر و توكل خود و غني با عدم غرور و صرف ثروت در راه خدا مي­تواند از اين آزمايش سربلند بيرون آيد.
اما صرف نظر از نوع خاص هر امتحان، مي­توان موارد زير را به عنوان راههاي كلي موفقيت در آزمونهاي الهي نام برد:
الف – صبر
با توجه به اينكه بسياري از امتحانات الهي با بلا و مصيبت همراه هست، مهمترين گام براي پيروزي در اين امتحانات صبر است؛ چنانكه در پايان آيه ذكر شده، صابران مورد بشارت قرار گرفته­اند. نقطه مقابل صبر، جزع و فزع بيش از حد و شكايت از زمين و زمان و اعتراض به مشيت الهي است. در اين باره، سه حديث زيباي زير، با شيوايي تمام، گوياي همين مطلب است:
حضرت علي عليه السلام: عجبت للمومن و جزعه من السقم و لو علم ما في السقم لاحب ان لا يزال سقيما حتي يلقي ربه: در شگفتم از مومني كه بخاطر بيماري ، جزع و فزغ (بيش از حد) مي­كند در حاليكه اگر مي­دانست بخاطر اين بيماري چقدر ثواب داده مي شود، آرزو مي­كرد تا هنگام ملاقات با پروردگارش بيمار باشد. [i]
حضرت علي عليه السلام: الجزع لا يدفع القدر و لكن يحبط الاجر : جزع، قدر الهي را عوض نمي­كند بلكه تنها اجر را از بين مي­برد.
ب – شكر و سپاس از خداوند و اداي حقوق الهي و مغرور نشدن در امتحاناتي كه همراه با نعمت­هاي الهي است مثل اموال و اولاد.
ج – توجه به گذرا بودن حوادث اين جهان و مشكلاتش و اينكه اين جهان گذرگاهي بيش نيست و تقويت اين باور كه (انا لله و انا اليه راجعون).
د – توجه به تاريخ پيشينيان و بررسي موضع آنها در برابر آزمايشهاي الهي، روح انسان را نسبت به امتحانات الهي بسيار آماده مي­كند. مطالعه زندگينامه علماي دين نيز بسيار مفيد است.
ه – توجه به اين حقيقت كه همه اين حوادث در پيشگاه خداوند رخ مي­دهدو او از همه چيز آگاه است نقل شده است كه امام حسين عليه السلام در روز عاشورا فرمود: " هون علي ما نزل بي انه بعين الله" همين كه مي دانم اين امور در برابر ديدگان علم پروردگار انجام مي­گيرد تحمل آن بر من آسان است. [ii]
و – استمداد از نيروي ايمان و الطاف الهي
 كسي كه به لطف الهي باور دارد، به هنگام بروز حوادث، اعتدال خود را از دست نمي­دهد و بي ترديد خداوند نيز روشن بيني بيشتري به آنها مي­دهد.

 

 

براي مطالعه ي ادامه مطلب كليك كنيد 

چهل حديث درباره نماز



1-  امام رضا (عليه السلام) مي فرمايند: نماز، قرباني پرهيزكاران است.
2-  امام جعفرصادق (عليه السلام) مي فرمايند: اول چيزي كه از بنده در روز قيامت بازخواست مي شود، نماز است.
3-  حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) مي فرمايند: خداوند نماز را واجب كرد تا شما را از تكبر و غرور بازبدارد.
4-  رسول اكرم (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) مي فرمايند: مرز ميان بنده و كفر، ترك نماز است.
5-  امام محمدباقر (عليه السلام) مي فرمايند: نماز در واقع، حقيقت اخلاص و نجات دهنده آدمي از كبر و خودخواهي است.
6-  پيامبرگرامي (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) مي فرمايند: نماز، نردبان و ترقي مومن بسوي كمالات است.
7-  امام رضا (عليه السلام) مي فرمايند: نماز بالاترين عبادتي است در پيشگاه خدا كه آن را به نيكوترين صورتي وضع نموده است.
8-  امام علي (عليه السلام) مي فرمايند: برنماز اول وقت بسيار مواظبت كنيد و بدانيد كسي كه نماز خود را ضايع كند پيرو من نخواهدبود.
9-  امام جعفرصادق (عليه السلام) مي فرمايند: هرگاه خواستيد شيعيان ما را بشناسيد آنان را در نماز اول وقت بيازمائيد چگونه برآن مواظبت مي كنند.
10-  امام موسي بن جعفر (عليه السلام) مي فرمايند: اهميت و عظمت نماز در نزد خدا از روز بيشتر است.




11-  رسول اكرم (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) مي فرمايند: تا زماني كه انسان در حال نماز است با شيطان در ستيز و محاربه خواهد بود.
12-  امام علي (عليه السلام) مي فرمايند: چه بسيار نمازگزاراني هستند كه از نماز خواندن جز خستگي و شب زنده داري بهره اي نبرده اند.
13-  امام جعفرصادق (عليه السلام) مي فرمايند: هنگامي كه انسان نماز مي خواند، بدن و لباس او و هر چيزي كه گرداگرد او وجود دارد ذكر خدا مي گويند.
14-  پيامبر گرامي اسلام (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) مي فرمايند: كسي كه نماز را از اول وقت بتاخير بياندازد فردا شفاعت من شامل حال او نخواهد شد.
15-  امام علي (عليه السلام) مي فرمايند: بزرگترين سارق آن كسي است كه از نماز خود سرقت كند و به شرايط آن عمل ننمايد.
16-  امام جعفرصادق (عليه السلام) مي فرمايند: هيچ عملي بالاتر از حج خانه خدا به جز نماز نيست.
17-  رسول اكرم (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) مي فرمايند: نماز، نور و فروغ مومن است.
18-  امام محمدباقر (عليه السلام) مي فرمايند: هر چيزي نشانه و معرف دارد و نشانه دين شما برپا داشتن نماز است شما بكوشيد تا اين نشانه دينتان را تباه و معيوب نسازيد.
19-  امام جعفرصادق (عليه السلام) مي فرمايند: آخرين سفارش و وصيتي كه رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) كرد و بدان تاكيد بسيار فرمود برپا داشتن نماز است.
20-  نبي اكرم (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) مي فرمايند: نماز خود را ضايع و تباه نسازيد كسي كه نمازش را تباه كند فردا جايگاه او با قارون ، هامون و فرعون خواهد بود.


 

براي مطالعه ي ادامه مطلب كليك كنيد 

اقسام نمازها

نمازهاي واجب و مستحبنمازهاي واجب:      نمازهاي يوميه      نماز طواف خانه‌ي خدا كه پس از طواف خانه‌ي كعبه گزارده مي‌شود.      نماز آيات كه در هنگام پديد آمدن خورشيد و ماه گرفتگي و زلزله و امثال آنها خوانده مي‌شود.      نماز ميت كه بر مرده خوانده مي‌شود.      نماز قضاي پدر و مادر كه بر پسر بزرگتر واجب است.      نمازي كه به واسطه‌ي نذر و عهد و قسم يا به واسطه‌ي اجاره واجب شده است.نمازهاي مستحب، مثل نافله‌هاي شبانه روزي.توجه: نماز‌هاي مستحبي بسيار است و آنها را «نافله» گويند و از ميان نمازهاي نافله، نافله‌هاي شبانه‌روزي بيشتر سفارش شده است. * نوافل يوميه۱. با هر يك از نمازهاي پنجگانه‌ي شبانه‌روزي يك نماز مستحبي هست كه آن را نافله‌ي آن نماز گويند. خواندن اين نافله‌ها بسيار مهم است و ثواب و اجر زياد براي آن ذكر شده است. علاوه بر اينها مستحب است در ثلث آخر شب، نافله‌ي شب بخواند. اين نماز هم داراي خواص معنوي بسيار است و شايسته است بر آن مواظبت شود.۲. نافله‌هاي‌شبانه‌روزي      ۱. نافله‌ي ظهر: هشت ركعت قبل از نماز ظهر.      ۲. نافله‌ي عصر: هشت ركعت قبل از نماز عصر.      ۳. نافله‌ي مغرب: چهار ركعت بعد از نماز مغرب.      ۴. نافله‌ي عشا: دو ركعت بعد از نماز عشا كه نشسته خوانده مي‌شود.      ۵. نافله صبح: دو ركعت قبل از نماز صبح.      ۶. نافله‌ي‌شب: يازده‌ركعت از نصف شب تا اذان صبح و بهتر در ثلث آخر شب.توجه:چون دو ركعت نافله‌ي عشا، يك ركعت حساب مي‌شود، مجموع نافله‌هاي شبانه‌روزي سي و چهار ركعت (دو برابر تعداد ركعتهاي نمازهاي واجب) خواهد بود.          ۳. خواندن نافله‌ي ظهر و عصر پس از اداي نماز ظهر و عصر و در وقت نافله بنابر احتياط (واجب) بايد به قصد قربةً الي الله، بدون قصد ادا و قضا به جا آورده شود.۴. نماز شب يازده ركعت است. هشت ركعت آن كه به صورت دو ركعتي دو ركعتي خوانده مي‌شود نماز شب نام دارد، و دو ركعت آن نماز شفع است كه مانند نماز صبح خوانده مي‌شود، و يك ركعت هم نماز وتر نام دارد كه در قنوت آن استغفار و دعا براي مؤمنين و طلب حاجات از خداوند منان به ترتيبي كه در كتاب‌هاي ادعيه ذكر شده، مستحب است.۵. در نماز شب، سوره و استغفار و دعا به عنوان جزئيت شرط نيست، بلكه‌كافي‌است كه در هر ركعت بعد از نيت و تكبيرةالاحرام، سوره‌ي‌حمد قرائت شود و اگر خواست بعد از قرائت حمد، يك سوره از سوره‌هاي قرآني را هم قرائت كند و ركوع و سجود و ذكر آنها و تشهد و سلام به‌جاآورد.۶. در نماز شب، در تاريكي خواندن و مخفي كردن از ديگران شرط نيست، اما ريا هم در آن جايز نيست. توجه: نافله‌ها را بايد دو ركعت دو ركعت خواند، مگر نماز وتر را كه يك ركعت است، بنابراين خواندن نماز شب به صورت دو نماز چهار ركعتي و يك ركعتي و يك نماز وتر صحيح نيست. نافله‌ها را مي‌تواند نشسته بخواند، ولي ايستاده بهتر است. در سفر، نافله‌هاي ظهر و عصر و عشا ساقط است و نبايد خوانده شود. هر يك از نافله‌هاي شبانه‌روزي، داراي وقت معيني است كه در رساله‌هاي مفصل ذكر شده است 
* مقدار پوشش در نماز۱. مرد بايد در حال نماز عورتين خود را بپوشاند، هر چند كسي او را نمي‌بيند و بهتر است از ناف تا زانو را بپوشاند.۲. زن بايد در موقع نماز تمام بدن و موي خود را با پوششي كه كاملاً بدن را مي‌پوشاند بپوشاند، ولي پوشاندن صورت به مقداري كه شستن آن در وضو واجب است و دستها تا مچ و پاها تا مفصل ساق لازم نيست.توجه: از آنجا كه چانه، جزيي از صورت است، لذا لازم نيست در نماز آن را بپوشاند، ولي پوشاندن قسمت پايين چانه واجب است. پوشاندن پاها تا مفصل ساق در صورتي كه نامحرم حاضر باشد واجب است. هرگاه در بين نماز متوجه شود كه مقداري از موهايش پيداست و فوراً آن را بپوشاند نمازش صحيح است مگر زماني كه ظاهر شدن مو عمدي باشد. اگر نمازگزار بعد از نماز بفهمد كه در نماز پوشش واجب را نداشته، نمازش درست است.

 

 

براي مطالعه ي ادامه مطلب كليك كنيد

آثار فردي و اجتماعي حجاب

عادي شدن حجاب :​براي افرادي اين سؤال پيش مي آيد كه در قرن بيست و يكم و در كشورهاي اروپايي نداشتن حجاب امري عادي است و كسي به افراد بي حجاب نگاه نمي كند ،چرا در جامعه اسلامي ايران عده اي جلوي اين امر را ميگيرند؟ عادي شدن گناه دليل بر شرعي بودن و ارزش بودن آن نيست،براي مثال عادي شدن اعتياد در جامعه،دروغ گفتن،نمره پايين گرفتن در مدرسه و... ارزش نيست،نداشتن حجاب هم به ارزش فرد چيزي اضافه نمي كند. ضمن اينكه دنياي غرب با حذف حجاب جلوي فساد را نگرفته است،بلكه در فساد تنوع ايجاد كرده است.يعني نوع فساد جنسي ارتقا پيدا كرده است.شايد نگاه به فرد بي حجاب عادي شده باشد،اما دامنه گناه جنسي افزايش يافته است.

آثارحجاب:سه اثر در حجاب وجود دارد: 
1.اثر فردي 2.اثر خانوادگي 3.اثراجتماعي 
اثر فردي آرامش است،بانويي كه حجاب دارد ،آرامش روحي دارد،به اين موضوع واقف است كه تعلق به خود دارد،و نگاه كسي به دنبال او نيست،ميداند كه گناه اجتماعي نمي كند،مي داند باعث تحريك ديگران نمي شود. 
اثر خانوادگي حجاب استحكام بنيان خانواده است كه باعث آرامش خاطر همسر و فرزندان مي شود،همسر اطمينان و آرامش دارد كه در نبود او بانويش به او تعلق دارد و در نبود او زيبايي هايش را تقسيم نكرده است. 
اثر اجتماعي حجاب سلامت جامعه است،فساد و فحشا در جامعه كم مي شود.


غفلت و شناخت دوست و دشمن:​بزرگترين خطر براي انسان غفلت است،غفلت از خدا،غفلت از معاد،غفلت از جواني،غفلت از استعداد،غفلت از ارزشها،غفلت از كرامت ها،غفلت از دوستان و جامعه،غفلت از محرومين،غفلت از توطئه ها. بزرگترين خطر براي انسان اين است كه انسان غافل باشد،هرچيز و هركس ما را غافل كند،ما را به خطر نزديك كرده و هركس ما را هشدار دهد و ما را از غفلت بيرون آورد،دوست واقعي ماست. 
دوست اول ما خداوند است كه به ما هستي داد و به ما عقل و فكر داد،ما را هدايت كرد،قدرت تشخيص و انتخاب داد،طبيعت را تسخير ما كرد و هم اوست كه كار نيكوي ما را چند برابر مي خرد،عبادت را ده برابر پاداش مي دهد ولي گناه را يكي محسوب ميكند. 
دوست دوم ما پيغمبر عزيزمان است كه با بوسيدن دست دخترش فاطمه زهرا سلام الله عليها در عصري كه دختران را زنده به گور ميكردند،به زنان مقام و ارزش داد،براي زن حق مالكيت،حق رأي دادن،حق تحصيل،حق انتخاب همسر،حق نظارت بر همه امور يعني حق امر به معروف و نهي از منكر قرار داد و زن را مثل مرد براي رسيدن به همه كمالات شايسته دانست.
دوست سوم ما رزمندگان و شهدايي هستند كه با قبول جراحتها،اسارت،شهادت،بي خوابي ها در مرزها و جاده ها و شهرها و روستاها،كشور را امن ساختند تا ما هرشب در منزل به راحتي استراحت كنيم. 
دشمن ما كيست؟ دشمن ما شيطان است كه با وسوسه خود آدم و حوا را فريب داد و آنان را به كاري وادار كرد كه موجب كنار رفتن پوشش بهشتي آنان گرديد.
آري برهنگي اولين برنامه شيطان و اولين نتيجه عصيان انسان بود.برهنگي سيلي الهي است كه اولين سيلي را آدم و حوا خوردند. دشمن ما تفكري است كه زن را براي هوس بازي و تفنن و كاميابي مي خواهد،تصوير او را وسيله تبليغات اجناس خود قرار مي دهد.

 

 

براي مطالعه ي ادامه مطلب كليك كنيد 

احكام جماعت

مسأله ۱۴۴۰ ـ موقعي كه مأموم نيت ميكند، بايد امام را معين نمايد، ولي دانستن اسم او لازم نيست، و اگر نيت كند اقتدا ميكنم به امام جماعت حاضر نمازش صحيح است.
مسأله ۱۴۴۱ ـ مأموم بايد غير از حمد و سوره چيزهاي نماز را خودش بخواند، ولي اگر ركعت اوّل يا دوّم مأموم، ركعت سوّم يا چهارم امام باشد، بايد حمد و سوره را بخواند.
مسأله ۱۴۴۲ ـ اگر مأموم در ركعت اوّل و دوّم نماز صبح و مغرب و عشا صداي حمد و سوره امام را بشنود، اگرچه كلمات را تشخيص ندهد، بايد حمد و سوره را نخواند، و اگر صداي امام را نشنود مستحب است حمد و سوره را بخواند ولي بايد آهسته بخواند، و چنانچه سهواً بلند بخواند اشكال ندارد.
مسأله ۱۴۴۳ ـ اگر مأموم بعضي از كلمات حمد و سوره امام را بشنود، مي‌تواند آن مقداري را كه نميشنود بخواند.
مسأله ۱۴۴۴ ـ اگر مأموم سهواً حمد و سوره را بخواند، يا خيال كند صدايي را كه ميشنود صداي امام نيست و حمد و سوره را بخواند و بعد بفهمد صداي امام بوده، نمازش صحيح است.
مسأله ۱۴۴۵ ـ اگر شك كند كه صداي امام را ميشنود يا نه، يا صدايي بشنود و نداند صداي امام است يا صداي شخص ديگر، مي‌تواند حمد و سوره را بخواند.
مسأله ۱۴۴۶ ـ مأموم در ركعت اوّل و دوّم نماز ظهر و عصر ـ بنا بر احتياط ـ نبايد حمد و سوره را بخواند، و مستحب است بجاي آن ذكر بگويد.
مسأله ۱۴۴۷ ـ مأموم نبايد تكبيرة الاحرام را پيش از امام بگويد، بلكه احتياط مستحب آن است كه تا تكبير امام تمام نشده تكبير نگويد.
مسأله ۱۴۴۸ ـ اگر مأموم سهواً پيش از امام سلام دهد، نمازش صحيح است و لازم نيست دوباره با امام سلام دهد، بلكه اگر عمداً هم پيش از امام سلام دهد، اشكال ندارد.
مسأله ۱۴۴۹ ـ اگر مأموم غير از تكبيرة الاحرام، چيزهاي ديگر نماز را پيش از امام بگويد اشكال ندارد، ولي اگر آنها را بشنود يا بداند امام چه وقت ميگويد، احتياط مستحب آن است كه پيش از امام نگويد.
مسأله ۱۴۵۰ ـ مأموم بايد غير از آنچه در نماز خوانده مي‌شود، كارهاي ديگر آن مانند ركوع و سجود را با امام، يا كمي بعد از امام بجا آورد، و اگر عمداً پيش از امام يا مدتي بعد از امام به نحوي كه متابعت صدق نكند انجام دهد، جماعتش باطل مي‌شود، ولي اگر به وظيفه منفرد عمل نمايد نمازش صحيح است به تفصيلي كه در مسأله (۱۴۰۳) گذشت.
مسأله ۱۴۵۱ ـ اگر سهواً پيش از امام سر از ركوع بردارد چنانچه امام در ركوع باشد، بايد ـ بنا بر احتياط ـ به ركوع برگردد و با امام سر بردارد، و در اين صورت زياد شدن ركوع كه ركن است نماز را باطل نمي‌كند، و اگر عمداً برنگردد جماعتش ـ بنا بر احتياط ـ باطل مي‌شود، ولي نمازش صحيح است به تفصيلي كه در مسأله (۱۴۰۳) گذشت، ولي اگر به ركوع برگردد و پيش از آنكه به ركوع امام برسد، امام سر بردارد، نمازش ـ بنا بر احتياط ـ باطل است.
مسأله ۱۴۵۲ ـ اگر اشتباهاً سر بردارد و ببيند امام در سجده است، بايد ـ بنا بر احتياط ـ به سجده برگردد. و چنانچه در هر دو سجده اين اتفاق بيفتد، براي زياد شدن دو سجده كه ركن است، نماز باطل نميشود.
مسأله ۱۴۵۳ ـ كسي كه اشتباهاً پيش از امام سر از سجده برداشته، هرگاه به سجده برگردد و معلوم شود امام قبلاً سر برداشته است، نمازش صحيح است. ولي اگر در هر دو سجده اين اتفاق بيفتد، نمازش ـ بنا بر احتياط ـ باطل است.
مسأله ۱۴۵۴ ـ اگر اشتباهاً سر از ركوع يا سجده بردارد و سهواً يا به خيال اينكه به امام نميرسد، به ركوع يا سجده نرود، جماعت و نمازش صحيح است.
مسأله ۱۴۵۵ ـ اگر سر از سجده بردارد و ببيند امام در سجده است، چنانچه به خيال اينكه سجده اوّل امام است، به قصد اينكه با امام سجده كند، به سجده رود و بفهمد سجده دوّم امام بوده، سجده دوّم او حساب مي‌شود، و اگر به خيال اينكه سجده دوّم امام است، به سجده رود و بفهمد سجده اوّل امام بوده، بايد به قصد اينكه با امام سجده كند تمام كند، و دوباره با امام به سجده رود. و در هر صورت بهتر آن است كه نماز را با جماعت تمام كند و دوباره بخواند.
مسأله ۱۴۵۶ ـ اگر سهواً پيش از امام به ركوع برود چنانچه بتواند پس از آوردن ذكر واجب ركوع برگردد و مقداري از ركوع امام را درك كند بايد ذكر را بياورد و سپس بنا بر احتياط واجب برگردد و احتياط مستحب آن است كه ذكر را در ركوع دوم نيز بگويد. و اگر عمداً برنگردد صحت جماعتش محل اشكال است ولي نمازش صحيح است به تفصيلي كه در مسأله (۱۴۰۳) گذشت. و اگر نتواند در صورت بجا آوردن ذكر واجب برگردد و امام را در ركوع درك كند بايد ذكر را آورده سپس با امام به سجود برود و جماعتش صحيح است.
مسأله ۱۴۵۷ ـ اگر سهواً پيش از امام به سجده برود چنانچه بتواند پس از آوردن ذكر واجب سجده برگردد و همراه با امام به سجده برود، بايد ذكر را بياورد، و سپس بنا بر احتياط واجب برگردد و احتياط مستحب آن است كه ذكر را در سجده دوم - كه براي متابعت از امام آورده - نيز بگويد. و اگر عمداً برنگردد صحت جماعتش محل اشكال است ولي نمازش صحيح است به تفصيلي كه در مسأله (۱۴۰۳) گذشت. و اگر نتواند در صورت بجا آوردن ذكر واجب برگردد و امام را در سجده درك كند بايد ذكر را آورده سپس با امام ادامه دهد و جماعتش صحيح است.
مسأله ۱۴۵۸ ـ اگر امام در ركعتي كه قنوت ندارد اشتباهاً قنوت بخواند، يا در ركعتي كه تشهّد ندارد اشتباهاً مشغول خواندن تشهّد شود، مأموم نبايد قنوت و تشهّد را بخواند، ولي نمي‌تواند پيش از امام به ركوع رود، يا پيش از ايستادن امام بايستد، بلكه بايد صبر كند تا قنوت و تشهّد امام تمام شود و بقيه نماز را با او بخواند.