ادعيه ها

تمام ادعيه هاي ماه هاي سال

نماز آيات

مسأله ۱۴۷۰ ـ نماز آيات كه دستور آن بعداً گفته خواهد شد به واسطه سه مورد واجب مي‌شود:اوّل: كسوف (خورشيد گرفتگي).دوّم: خسوف (ماه گرفتگي).و در اين دو مورد هر چند مقدار گرفتگي كم باشد و كسي هم از آن نترسد نماز آيات واجب است.سوّم: زلزله ـ بنا بر احتياط واجب ـ اگرچه كسي هم نترسد.و اما در رعد و برق، و بادهاي سياه و سرخ، و مانند اينها از آيات آسماني در صورتي كه بيشتر مردم بترسند، و همچنين در حوادث زميني مانند فرو رفتن زمين، و افتادن كوه كه موجب ترس اكثر مردم شود ـ بنا بر احتياط مستحب ـ نماز آيات ترك نشود.
مسأله ۱۴۷۱ ـ اگر از چيزهايي كه نماز آيات براي آنها واجب است بيشتر از يكي اتفاق بيفتد، انسان بايد براي هر يك از آنها يك نماز آيات بخواند، مثلاً اگر خورشيد بگيرد، و زلزله هم بشود، بايد دو نماز آيات بخواند.
مسأله ۱۴۷۲ ـ كسي كه قضاي چند نماز آيات بر او واجب است چه همه آنها براي يك چيز بر او واجب شده باشد، مثلاً سه مرتبه خورشيد گرفته و نماز آنها را نخوانده است، چه براي چند چيز باشد، مثلاً براي خورشيد گرفتگي، و ماه گرفتگي، و زلزله، نمازهايي بر او واجب شده باشد، موقعي كه قضاي آنها را ميخواند، لازم نيست معين كند كه براي كدام يك از آنها است.
مسأله ۱۴۷۳ ـ چيزهايي كه نماز آيات براي آنها واجب است، در هر جايي اتفاق بيفتد و احساس شود، فقط مردم همانجا بايد نماز آيات بخوانند، و بر مردم جاهاي ديگر واجب نيست.
مسأله ۱۴۷۴ ـ وقت شروع در نماز آيات براي كسوف و خسوف، موقعي است كه خورشيد يا ماه شروع به گرفتن ميكند، و تا زماني كه به حالت طبيعي برنگشته ادامه دارد (اگرچه بهتر آن است كه به‌قدري تأخير نيندازند كه شروع به باز شدن كند)، ولي تمام كردن نماز آيات را مي‌توان تا بعد از باز شدن خورشيد، يا ماه تأخير انداخت.
مسأله ۱۴۷۵ ـ اگر خواندن نماز آيات را به ‌قدري تأخير بيندازد كه خورشيد يا ماه شروع به باز شدن كند، نيت ادا مانعي ندارد، ولي بعد از باز شدن تمام آن، نماز قضا مي‌شود.
مسأله ۱۴۷۶ ـ اگر مدت گرفتن خورشيد يا ماه، به‌اندازه خواندن يك ركعت نماز يا كمتر باشد، نمازي كه ميخواند ادا است، و همچنين است اگر مدت گرفتن آنها بيشتر باشد. ولي انسان نماز را نخواند تا به‌اندازه خواندن يك ركعت يا كمتر به آخر وقت آن مانده باشد، در اين صورت نماز آيات واجب و اداء است.
مسأله ۱۴۷۷ ـ موقعي كه رعد و برق و مانند اينها اتفاق ميافتد، و بخواهد احتياط كند اگر وقتشان وسعت داشته باشد لازم نيست نماز آيات را فوراً بخواند، و در غير اين صورت مانند زلزله بايد فوراً آن را بخواند به نحوي كه در نظر مردم تأخير محسوب نشود، و اگر تأخير كرد احتياط مستحب آن است كه بعداً بدون نيت ادا و قضا بخواند.
مسأله ۱۴۷۸ ـ اگر گرفتن خورشيد يا ماه را نداند، و بعد از باز شدن بفهمد كه تمام آن گرفته بوده، بايد قضاي نماز آيات را بخواند، ولي اگر بفهمد مقداري از آن گرفته بوده، قضا بر او واجب نيست.
مسأله ۱۴۷۹ ـ اگر عدّه‌اي بگويند كه خورشيد يا ماه گرفته است، چنانچه انسان از گفته آنان يقين يا اطمينان شخصي پيدا نكند و نماز آيات نخواند و بعد معلوم شود راست گفته‌اند، در صورتي كه تمام خورشيد يا ماه گرفته باشد، بايد نماز آيات را بخواند، ولي اگر مقداري از آن گرفته باشد، خواندن نماز آيات بر او واجب نيست. و همچنين است اگر دو نفر كه عادل بودن آنان معلوم نيست بگويند خورشيد يا ماه گرفته، بعد معلوم شود كه عادل بوده‌اند.
مسأله ۱۴۸۰ ـ اگر انسان به گفته كساني كه از روي قاعده علمي وقت گرفتن خورشيد و ماه را ميدانند اطمينان پيدا كند كه خورشيد يا ماه گرفته، بايد نماز آيات را بخواند. و نيز اگر بگويند فلان وقت خورشيد يا ماه ميگيرد، و فلان مقدار طول ميكشد و انسان به گفته آنان اطمينان پيدا كند، بايد به حرف آنان عمل نمايد.
مسأله ۱۴۸۱ ـ اگر بفهمد نماز آياتي كه براي خورشيد گرفتگي، يا ماه گرفتگي خوانده باطل بوده است، بايد دوباره بخواند، و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
مسأله ۱۴۸۲ ـ اگر در وقت نماز يوميه نماز آيات هم بر انسان واجب شود، چنانچه براي هر دو نماز وقت دارد، هركدام را اوّل بخواند اشكال ندارد، و اگر وقت يكي از آن دو تنگ باشد، بايد اوّل آن را بخواند، و اگر وقت هر دو تنگ باشد، بايد اوّل نماز يوميه را بخواند.
مسأله ۱۴۸۳ ـ اگر در بين نماز يوميه بفهمد كه وقت نماز آيات تنگ است، چنانچه وقت نماز يوميه هم تنگ باشد، بايد آن را تمام كند بعد نماز آيات را بخواند، و اگر وقت نماز يوميه تنگ نباشد، آن را بشكند و اوّل نماز آيات، و بعد نماز يوميه را بجا آورد.
مسأله ۱۴۸۴ ـ اگر در بين نماز آيات بفهمد كه وقت نماز يوميه تنگ است، بايد نماز آيات را رها كند و مشغول نماز يوميه شود، و بعد از آنكه نماز را تمام كرد پيش از انجام كاري كه نماز را به هم بزند، بقيه نماز آيات را از همانجا كه رها كرده بخواند.
مسأله ۱۴۸۵ ـ اگر زن در حال حيض يا نفاس باشد و خورشيد يا ماه گرفتگي شود، يا زلزله اتفاق بيفتد، نماز آيات بر او واجب نيست و قضا هم ندارد.

 

 

 

براي مطالعه ي ادامه مطلب كليك كنيد 

نماز مؤدبانه - نكته‌هاي ناب استاد پناهيان

شرط اين‌كه نماز به آدم ادب بده اينه كه آدم بپذيرتش - جهاد با نفس.شرط اين كه نماز به آدم ادب بده اينه كه آدم بپذيرتش. حال نداشتي بلند شو وايسا محكم نمازتو بخون. ديدي وضو رو داري تند تند مي گيري؛ بگو صبر كن.آرام وضوتو بگير. از اول با خودت لج كن. اين رو بهش ميگن جهاد با نفس. جهاد با نفس براي عبادت مثل نماز چقدر شيرين خواهد بود. جهاد با نفس نمي كنه براي نماز؛ با خودش در نمي افته؛ كلنجار نميره؛ اونوقت مي گه خدا امام زمان ما رو به ما برگردون! خوب "آقا" كه بياد تو بايد بري جهاد. تو دو دقيقه وقت براي خدا براي نماز نميدي؛ مي خواي بري پاي ركاب حضرت جون بدي براي خدا؟!


تا من و تو وقت نديم براي نماز معلوم نيست آقامون بياد. كسي كه نماز خود را سبك شمارد به شفاعت من نمي رسدرسول خداكسي كه نماز خود را سبك شمارد به شفاعت من نمي رسد رسول خداالبته آدم آقا رو ببينه انقد آدم ميشه كه هم جون مي‌ده و هم وقت مي‌ده براي نماز. ولي تا من و تو وقت نديم براي نماز، -وقت دادن براي نماز عين جون دادنه؟- تا من و تو وقت نديم براي نماز معلوم نيست آقامون بياد. آقا منتظر نيست همۀ اهل عالم خوب شوند. فرمود شيعيان من گناه نكنند من زودتر ميام. شما خوب بشيد. آقا كه منتظر نيستند اهل عالم خوب بشوند.


نماز مؤدبانه تو را به بصيرت مي رساند. كسي كه نماز را اول وقت بخواند و به مقامات عاليه نرسد مرا لعن كندآيت الحق سيد علي آقاي قاضي طباطباييكسي كه نماز را اول وقت بخواند و به مقامات عاليه نرسد مرا لعن كند آيت الحق سيد علي آقاي قاضي طباطبايي نماز مؤدبانه تورو تكبرتو مقابل خدا خورد مي‌كند. و كبريايي خدارو به تلقين مي‌كند. و كبرياي خدا رو به تو تحميل مي‌كند. و سايۀ زيبا و پرنور عظمت الهي رو بر قلب شما مسلط خواهد كرد. عظمت خدا كه آمد پاكي و طهارت درون مي‌آيد. عشق خدا مي‌آيد. معرفت به خدا مي‌آيد. و دنيا همه‌چيزش برا آدم عوض مي‌شه. اگر ديدي هزارتا ديوار جلوي چشمت هست؛ اونور ديوارها رو ديدي تعجب نكن! كسي كه به بصيرت رسيد؛ دنيا برايش حجاب نخواهد بود.

 

 

 

براي مطالعه ي ادامه مطلب كليك كنيد

اعمال و وقابع ماه ربيع الثاني

ماه ربيع الثاني(ربيع الآخر) چهارمين ماه از ماه هاي قمري است. در روايات اسلامي و كتب دعا، اعمال زيادي براي اين ماه ذكر نشده است. در اينجا به نمونه هايي از آداب و حوادث مهم اين ماه اشاره مي كنيم.
روز اول:از مهم ترين اعمال ماه ربيع الثاني؛ چنانچه در تمام ماه هاي قمري در كتاب هاي دعا ذكر شده است؛ دعا و نماز در اول ماه است. هم چنين؛ در ايـن روز بـخـوانـد دعـايـي را كـه سـيـد بـن طـاووس نقل فرموده: «اللهم انت اله كل شي...»
روز چهارم:تولد حضرت عبدالعظيم حسني، در سال 173 هجري قمري.
يكي از چهره هاي شاخص اصحاب ائمه عليهم السلام، حضرت عبدالعظيم حسني است كه در شمار اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادي عليهم السلام بوده و مورد تمجيد فراوان قرار گرفته است. حضرت عبدالعظيم از نوادگان امام حسن مجتبي بود كه در شهر مدينه به دنيا آمد. ايشان فردي پرهيزگار و انديشمند كه بعد از ائمه بزرگوار هم عصر خويش به طور مستقيم، نقل حديث كرده است. ايشان در زمان امامت امام هادي عليه السلام به پيشنهاد آن حضرت براي هدايت مردم به ايران مهاجرت كرد و در شهر ري در نزديكي تهران كنوني مسكن گزيد. آمدن حضرت عبدالعظيم به ري هم نشانه وجود تشيع در اين شهر بوده و هم خود زمينه اي براي رشد دعوت شيعي شده است حضرت عبدالعظيم حسني احتمالا در حدود سال 250 هجري به درجه رفيع شهادت نايل شد.
روز هفتم:منع شياطين از رفتن به آسمان بالاتر با پرتاب شهاب سنگ هاي آتشين توسط ملائكه، 20 روز پس از ولادت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم.
روز هشتم:در اين روز در سال 232 هجري قمري ولادت امام حسن عسكري عـليـه السـلام در شهر سامرا بوده واقـع شـده است. نـام والده آن جـنـاب را «حـديـث» و بـعـضـي «سـليـل» گـفـتـه اند و آن معظمه در نهايت عفت و صلاح و ورع و تقوي و از عارفات صـالحات و مفزع شيعه بوده است. علامه مجلسي رحمه الله در زاد المعاد فرموده و شـيـخ مـفـيـد نـيـز نقل كرده اسـت كـه در روز دهـم مـاه ربـيـع الثـانـي سـال 232 هجري قمري، حضرت امام حسن عسكري عليه السلام متولد شـده اسـت.
روز دهم:وفات كريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها در سال201 هجري قمري.
حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها، خواهر گرامي امام رضا(عليه السلام) در سال 173 ق. در مدينه به دنيا آمد. ايشان بانويي سخنور، معلمي توانا و در زهد و تقوا برجسته بود، حضرت معصومه (س) يك سال پس از ورود برادرش به خراسان به قصد ديدار وي از مدينه به سمت خراسان حركت كرد، اما پس از حوادثي كه در شهر ساوه براي آن حضرت پيش آمد، بيمار شد. اين بانوي مكرمه و مجلله چون، در شرافت و فضيلت شهر قم احاديثي را از پدران خود شنيده بود، عزم اين شهر كرد و پس از هفده روز توقف در قم، به ملكوت اعلي پيوست آن حضرت در قم مدفون است و آرامگاه با شكوه دختر امام موسي كاظم در قم، محفل و زيارتگاه مردم و دانشمندان با فضيلت است همچنين حوزه مهم علمي و ديني قم در كنار حرم ايشان شكل گرفته است.
روز سيزدهم:شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها بنا به روايتي؛ به روايت مرحوم ابن شهر آشوب در مناقب، شهادت فاطمه زهرا(س) در اين روز بوده است.[1] در سال يازدهم هجرت هفتاد و پنج روز كه از رحلت پيامبر بزرگ اسلام گذشته بود، حادثه دردناك و غم انگيز شهادت صديقه طاهره فاطمه زهرا(س) در مدينه منوره به وقوع پيوست.
بسياري از علما و مورخان اسلام آن را پذيرفته اند همانند شيخ كليني و شيخ مفيد و سيد هاشم بحريني و... چه بسا مستند آنان روايتي است كه ابوعبيده از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه فرمود: همانا بعد از رحلت رسول خدا-فاطمه(س)- هفتاد و پنج روز بيشتر زندگي نكرد، در اين مدت اندوه بسيار او را فرا گرفته بود جبرئيل بر او نازل مي گشت و به او تسليت مي گفت و روان او را آرامش مي داد و از چگونگي حال پيامبر در عالم آخرت آگاهش مي نمود و اخبار و حوادث آينده را نسبت به فرزندانش مطرح مي كرد، كه حضرت علي عليه السلام آنها را مي نوشت. بعضي شهادت آن حضرت را نود و پنج روز بعد از رحلت پيامبر دانسته اند.
روز چهاردهم:قيام مختار بن ابي عبيده ثقفي به خونخواهي شهداي كربلا در كوفه سال66 هجري قمري. برخي از مورخان آغاز قيام او را چهاردهم ربيع الاوّل ذكر كرده اند.
پس از شهادت امام حسين عليه السلام و قيام توابين، نفرتي عميق از بني اميه در ميان مسلمين ايجاد شد. به دنبال شكست قيام توابين، باقي مانده آن ها به گرد مختار بن ابو عبيده ثقفي جمع شدند. مختار به داعيه خون خواهي امام حسين عليه السلام و دعوت به محمد حنفيه برادر آن حضرت، در كوفه قيام كرد و آن شهر را تصرف نمود مختار قاتلان و كساني را كه در شهادت امام حسين عليه السلام نقش داشتند به قتل رساند و انتقام اهل بيت را از اشقياي زمان گرفت. مختار ثقفي حدود يك سال بر كوفه حكومت كرد. اما از سپاهيان مصعب به زبير شكست خورد و كشته شد.

 

 

براي مطالعه ي ادامه مطلب كليك كنيد

اگر در سه روز پياده‌روي اربعين شركت نكنم؛ چه جوابي دارم بدهم؟

​براي نوراني‌تر شدن سفر پياده‌روي اربعين، احساس وظيفه كن.​رفقا هي مي‌پرسند چيكار كنيم اين سفر نوراني‌تر بشه؟ دارم عرض مي‌كنم. احساس وظيفه كن. بگو يا ابي عبدالله من وظيفمه اومدم. من كاري نكردم.
من بايد در راه تو قطعه‌قطعه مي‌شدم؛ خونوادمم به اسيري مي‌بردند. حالا كه الحمدالله همه دارن پذيرايي مي‌كنند. من شرمنده‌ام. ديگه چند قدم پياده براي تو نيام؟ پس به چه دردي مي‌خوره زندگي‌ام؟ نسل‌هاي آينده، بچه‌هام خواهند پرسيد؛ باباي تو، بابابزرگ تو، اربعين راه افتاده بود؛ مي‌رفت؟ من وظيفمه من كاري نكردم.
​هرسال چند بار برم زيارت امام حسين(ع) كربلا؟من بقيۀ اين روايت رو نمي‌خونم؛ تا اون روايتي كه مي‌فرمايند: "حقٌّ على الغَنيّ أن يأتي قبر الحسين عليه‌السلام" واجب است بر كسي كه غني است؛ "في السَّنة مَرَّتين" در يكسال دو بار بايد بياد. "وحَقٌّ على الفقير" و اگر كسي نداشت چي؟ "أن يأتيه في السَّنَةِ مَرَّة" كسي نداشت؛ يك‌بار بره. هرسال بره. نه يك‌بار بره مثل حج كه يك‌بار اگر رفتي اون هم اگه داشتي. حالا نداشتي چي؟ هيچي! هرسال فقط يك‌بار برو زيارت قبر حضرت ابي عبدالله الحسين.
 ​هرسال چند بار برم زيارت امام حسين(ع) كربلا؟​هرسال چند بار برم زيارت امام حسين(ع) كربلا؟
چرا اين‌ها مي‌خواهند ما هرسال همه جمع بشيم كربلا؟​چرا اين‌رو به ما فرمودند؟ چرا اين‌ها مي‌خواهند ما همه جمع بشيم اينجا؟ به خدا قسم اگر هرسال جمع شده بوديم كربلا؛ -مثل اين اربعين‌هايي كه تازه شروع كرديم- قدرت ما، امنيت، رفاه، آزادي، همه چي براي ما آورده بود. و ما امنيت و رفاه و آزادي و خوشبختي رو براي همۀ مردم جهان هم هديه داده بوديم.

چرا اين‌قدر جفا مي‌كني؟!​در يك روايت ديگري امام صادق عليه‌السلام مي‌فرمايند: "يا سدير! تزور قبر الحسين في كل يوم" زيارت مي‌كني قبر ابي‌عبدالله الحسين را هرروز؟ گفتم آقا نه! هرروز؟! نه. تعجب مي‌كنه. بعد حضرت مي‌فرمايد:"ما أجفاكم" چرا انقدر جفا مي‌كني گفت: آقا آخه من هرروز چه جوري؟ فرمود: هرروز نمي‌توني؛ هفته‌اي يك‌بار، نشد ماهي يك‌بار، نشد سالي يك‌بار،. امام صادق(ع) از هرروز شروع مي‌كنند.خدا شاهده من اين‌هارو برم بالاي منبر بگم كه اصلاً كسي قبول نمي‌كنه از ما كه! ميگن آقا بيخود حرف نزن اين مردم زندگي دارن. من اين كلمات امام صادق(ع) رو دارم براي شما ميگم. بعد حضرت در ادامه مي‌فرمايد كه: نمي‌توني هرروز بري زيارت؟ همون جايي كه هستي؛ خونت هستي؛ برو روي يك جاي بلندي رو به قبر ابي عبدالله الحسين بايست؛ سه مرتبه بگو " صلي‌الله عليك يا اباعبدالله، صلي‌الله عليك يا اباعبدالله ، صلي‌الله عليك يا اباعبدالله "
چرا ما بايد هرروز سلام بديم به ابي‌عبدالله حسين(ع)؟​رفقا! من سؤال از شما مي‌كنم چرا؟ قرار شد موضوع بديم براي فكر. چرا ما بايد هرروز سلام بديم به ابي‌عبدالله حسين؟ اين كجاي دين مارو درست مي‌كنه؟ اين كجاي روح مارو اصلاح مي‌كنه؟ اين چه جوري در خون ما جاري مي‌شه؟ بعد چه آثاري داره؟توروخدا روش فكر كنيد. چرا امام صادق(ع) با ما اين‌جوري صحبت مي‌فرمايند؟
امام حسين(ع) چقدر به گردن ما حق داره؟" حق الحسين فريضة من الله تعالى واجبة على كل مسلم "حق ابي عبدالله الحسين يك واجب الهي است. در روايت ديگري دارد: كه هر امامي حقي به گردن بقيۀ مردم داره؛ كه اين حق رو مردم نمي‌تونند ادا كنند مگر با زيارت قبرش. توروخدا مردم چقدر امام حسين(ع) به گردن ما حق داره!

 

 

براي مطالعه ي ادامه مطلب كليك كنيد

بركات و اعمال ماه ربيع الاول

ماه "ربيع الاول" همانگونه كه از اسم آن پيداست بهار ماه ها مى باشد؛ به جهت اينكه آثار رحمت خداوند در آن هويداست . در اين ماه ذخاير بركات خداوند و نورهاى زيبايى او بر زمين فرود آمده است . زيرا ميلاد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) در اين ماه است و مى توان ادعا كرد از اول آفرينش ‍ زمين رحمتى مانند آن به خود نديده است .

ماه محرم و صفر را پشت سر گذاشتيم با اندوه و اشك و ناله ،اشك ريختيم و دل تازه كرديم و با ياد عظمت آقا ابا عبدالله الحسين بزرگ شديم، از خزان عفلت به بركت اشك هاي محرم و صفر به بهار رسيديم و اكنون وقت آن است كه در اين بهار به يمن رويش دوباريمان سجده شكر به جاي آوريم و اين بهار را قدر بدانيم و بندگي كنيم.

ماه "ربيع الاول" همانگونه كه از اسم آن پيداست بهار ماه ها مى باشد؛ به جهت اينكه آثار رحمت خداوند در آن هويداست . در اين ماه ذخاير بركات خداوند و نورهاى زيبايى او بر زمين فرود آمده است . زيرا ميلاد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) در اين ماه است و مى توان ادعا كرد از اول آفرينش ‍ زمين رحمتى مانند آن به خود نديده است . چرا كه او داناترين مخلوقات خداوند و برترين آنها و سرورشان و نزديكترين آنها به خداوند و فرمانبردارترين آنها از او و محبوبترينشان نزد او مى باشد، اين روز نيز برتر از ساير روزهاست . و گويا روزى است كه كاملترين هديه ها، بزرگترين بخشش ها، شاملترين رحمتها، برترين بركتها، زيباترين نورها و مخفى ترين اسرار در آن پى ريزى شده است .

پس بر انسان مسلمان كه برترى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را قبول داشته و مراقب رفتار با مولايش مى باشد واجب است در اين ماه به شكرانه ارازني شدن آن نعمت بزرگ به عبادتي از سر شور و اشتياق بپردازد،گرچه عبادات شبانه روزي عالميان هرگز در خور چنين نعمتي نخواهد بود اما "آنچه سعي است ما در طلبش بنماييم".

 مهمترين اعمال اين ماهشب اوّل:اين شب به نام «ليلة المبيت» مزيّن است، در اين شب يك حادثه مهمّ تاريخى واقع شد و آن اين كه در سال سيزدهم بعثت، رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از مكّه به قصد هجرت به سوى مدينه، از شهر خارج شد و در «غار ثور» پنهان گرديد و امير مۆمنان على(عليه السلام) براى اغفال دشمنان، فداكارانه در بستر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) خوابيدآيه شريفه «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ ؛ بعضى از مردمِ (با ايمان و فداكار) جان خود را در برابر خشنودى خدا مى فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است»(1) در حقّ آن حضرت نازل شد.(2)سال هجرت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مبدأ تاريخ مسلمانان است و تحوّلى عظيم در جهان اسلام روى داد.1- روزه گرفتن به شكرانه سلامتي پيامبر اعظم و اميرمۆمنان از گزند كفار و مشركان در اول ربيع‏الاول.2- خواندن زيارت پيامبر (صلي الله عليه و آله) و علي (عليه السلام) در اين روز.

 

 

 

براي مطالعه ي ادامه مطلب كليك كنيد

ميلاد نور مبارك ولادت حضرت پيامبر اكرم (ص) و ولادت حضرت امام جعفر صادق(ع)

ماه فرو ماند از جمال محمد         
                              سرو نباشد به اعتدال محمد
قدر فلك را كمال و منزلتي نيست
                                                                      در نظر قدر با كمال محمد
ميلاد مسعود پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله – اول عام الفيل / ۱۷ ربيع الاول
 آخرين پيامبر الهي در 17 ربيع الاوّل از پدري به نام "عبدالله بن عبدالمطلب" و مادري به نام " آمنه بنت وهب" ديده به جهان گشود و با انوار رخسار و جمال منوّرش، جهان تيره و تاريك، به ويژه عربستان را روشن گردانيد. پدرش عبدالله بن عبدالمطلب، پيش از تولد فرزندش محمد(ص)، در حالي كه همسرش آمنه، به چنين فرزندي، حامله بود، به همراه ساير بازرگانان قريش، جهت سفر تجاري عازم شام گرديد و در بازگشت از شام، در يثرب(مدينه منوّره) بيمار شد و در همان جا درگذشت و توفيق ديدار نوزاد خويش را نيافت. وفات عبدالله، دو ماه و به روايتي هفت ماه پيش از تولد فرزندش حضرت محمد(ص) بود. امّا آمنه، مادر گرامي رسول خدا(ص)، كه به تقوا، عفت و پاكيزگي در ميان بانوان قريش معروف بود، پس از تولد نور ديده‏اش حضرت محمد(ص)، چندان در اين دنياي فاني زندگي نكرد. وي، دو سال و چهار ماه و به روايتي شش سال، پس از ميلاد رسول خدا(ص)، در بازگشت از يثرب، در مكاني به نام "ابوا" بدرود حيات گفت و در همان مكان مدفون شد. رسول خدا(ص) پس از تولد، در كفالت جدش عبدالمطلب، بزرگ و سيد قريش مكه، قرار گرفت. عبدالمطلب جهت شير دادن نور ديده‏اش محمد(ص)، در آغاز وي را به "ثويبه"، آزاد شده ابولهب سپرد ولي پس از مدتي وي را به "حليمه دختر عبدالله بن حارث سعديه" واگذار كرد. حليمه، در ظاهر اگر چه دايه وي بود، ولي در حقيقت به مدت پنج سال از او مراقبت و مادري كرد. پيامبر اسلام(ص) از دوران كودكي داراي دو نام بود. يكي "محمّد" كه جد بزرگوارش عبدالمطلب، براي وي برگزيد و ديگري "احمد" كه مادر ارجمندش آمنه، آن را انتخاب كرده بود. از امام صادق)ع( روايت شد كه ابليس، پس از رانده شدن از رحمت الهي، مي‏توانست به هفت آسمان رفت و آمد كند و خبرهاي آسماني را گوش دهد، تا اين كه حضرت عيسي (ع) ديده به جهان گشود، از آن پس، ابليس از سه آسمان فوقاني ممنوع شد و تنها در چهار آسمان پايين‏تر، رفت و آمد مي‏كرد. ولي چون حضرت محمد(ص) به دنيا آمد، ابليس از تمام آسمان‏ها رانده شد و رفت و آمدش ممنوع گرديد و غير از او، تمامي شياطين نيز با تيرهاي شهاب از آسمان رانده شدند. هم چنين روايت شده است كه هنگام ولادت فرخنده حضرت محمد(ص)، ايوان كسري شكاف برداشت و چند كنگره آن فرو ريخت و آتش آتشكده بزرگ فارس خاموش شد؛ درياچه ساوه خشك گرديد؛ بت‏هاي مكه سرنگون شدند؛ نوري از وجود آن حضرت به سوي آسمان بلند شد كه شعاع آن فرسنگ‏ها را روشن كرد؛ انوشيروان، پادشاه ساساني ايران و مؤبدان بزرگ دربار وي، خواب‏هاي وحشتناكي ديدند؛ پس از استقرار در زمين، گفت: اَللّهُ أكْبَرُ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ كَثيراً، سُبْحانَ اللّهِ بُكْرَهً وَ أصيلاً. گفتني است كه تاريخ نگاران و سيره نويسان شيعه و اهل سنت، با اين كه در سال و ماه تولد آن حضرت، اتفاق نظر داشته و مي‏گويند كه آن حضرت در اوّل عام الفيل، برابر با سال 570 ميلادي و در ماه ربيع الاوّل ديده به جهان گشود، ولي درباره روز تولد وي، اختلاف نظر دارند. شيعيان، معتقدند كه رسول خدا(ص) در روز جمعه، مصادف با 17 ربيع الاوّل، به دنيا آمد و اهل سنت مي‏گويند كه تولد وي، روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاوّل بوده است.اما از اين كه سال تولد پيامبر(ص) را "عام الفيل" مي‏نامند، بدين جهت است كه دو ماه و هفده روز پيش از تولد پيامبر)ص، يعني در نخستين روز محرم سال 570 ميلادي، فيل سواران "ابرهه" به مكه هجوم آورده و قصد نابودي كعبه و مسجدالحرام را نمودند ولي با معجزه شگفت الهي سركوب شدند.

 

 

براي مطالعه ي ادامه مطلب كليك كنيد

بهترين انگيزه براي پياده‌روي اربعين چيست؟

در پياده‌روي اربعين هر قدم ثواب آزادي يك اسير دارد.​امام صادق (ع) مي‌فرمايد: " مَنْ أَتَي قَبْرَ الْحُسَيْنِ ع مَاشِياً " كسي بياد براي زيارت قبر ابي عبدالله حسين "مَاشِياً" پياده بياد؛ "كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَهٍ وَ بِكُلِّ قَدَمٍ يَرْفَعُهَا وَ يَضَعُهَا عِتْقَ رَقَبَهٍ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِيلَ" براي هر قدمي كه برمي‌داره؛ خدا براي او چي مي نويسه؟ - براي هر قدمي كه مي‌گذاره و بر مي‌داره- هر پايي كه رو زمين مي‌گذاره و هر پايي كه بر مي‌داره؛ خدا ثواب يك بنده آزاد كردن، يك اسير آزاد كردن رو به او خواهد داد. اونوقت مي‌فرمايد چه اسيري رو آزاد مي‌كني؟ "مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِيلَ" از فرزندان حضرت اسماعيل(ع). مي‌فرمايد: گويي از بني‌هاشم رو شما آزاد بكني. نه يك آدم معمولي، يك برده معمولي و اسير معمولي رو بخواي آزاد بكني.

در پياده‌روي كربلا آدم دعاي مستجاب پيدا مي‌كند.​وقتي‌كه اين فرد مي‌رسه به كربلاي معلا؛ رسيديد انشالله بعد از دو روز سه روز حرم مطهر، اونجا خدا ندا مي ده كه بندۀ من، از من بخواه هرچي مي‌خواهي بهت بدم. اونجا آدم دعاي مستجاب پيدا مي‌كند. اين مقام، مقام ساده‌اي نيست.

اما چرا در بين اين‌همه ثواب‌ها، اشاره شده به آزاد كردن اسير، به آزاد كردن برده؟​اما چرا در بين اين‌همه ثواب‌ها، اشاره شده به آزاد كردن اسير، به آزاد كردن برده؟ رفقا! شما مي تونيد با اين قدم‌هايي كه برمي‌داريد؛ بشريت رو آزاد كنيد از اسارت. كار بزرگي داريد انجام مي‌دهيد. كار بزرگ خودتو ببيني؛ بهت اجر باعظمت و بزرگ ميدن. اگر خودت باور نداشته باشي كه كارت بزرگه، اونوقت اجر بزرگ هم به تو نخواهند داد. خودت بايد بدوني كار مهمي داري انجام مي‌دي.

 

 

براي مطالعه ي ادامه مطلب كليك كنيد

حلول ماه ربيع الاول

ماه ربيع الاول آغاز شده است؛ ماهي كه در آن حوادث تاريخي مهمي اتفاق افتاده است كه از آن جمله، حادثه مهم و تاريخي ليله المبيت، هجرت حضرت محمد صلي الله عليه و آله از مكه به مدينه، ولادت پيامبر اكرم (ص) و امام جعفر صادق عليه السلام، ازدواج حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم با حضرت خديجه عليها السلام، آغاز امامت امام مهدي عجل الله تعالي فرجه و هلاكت يزيد بن معاويه از جمله حوادث فرخنده اين ماه است. همچنين غزوه بني نضير در سال چهارم هجري، صلح امام حسن مجتبي عليه السلام با معاويه در سال 41 قمري، شهادت حضرت امام حسن عسگري عليه السلام در سال 260 قمري، واقعه احراق مكه در هنگام جنگ يزيد با عبدالله بن زبير در سال 64 قمري، حادثه صاحب زنج و قتل 300 هزار نفر از مردم بصره به دست موفق عباسي در سال 258 از ديگر حوادث مهم ماه ربيع الاول است.
مناسبت هاي ماه ربيع ‎الاول:
  شب اول ربيع الاول:
اين شب به نام «ليله المبيت» مزين است، در اين شب يك حادثه مهم تاريخي واقع شده است؛ در سال سيزدهم بعثت، رسول خدا(ص) از مكه به قصد هجرت به سوي مدينه، از شهر خارج شد و در «غار ثور» پنهان گرديد و اميرمؤمنان حضرت علي(ع) براي اغفال دشمنان، فداكارانه در بستر آن حضرت خوابيد و مشركان قريش كه خانه رسول خدا(ص) را محاصره كرده بودند، به گمان آن كه ايشان در بستر آرميده است، تا صبح منتظر ماندند و چون صبحگاهان با شمشيرهاي برهنه به منزل آن حضرت هجوم بردند تا رسول اللّه(ص) را بكشند، حضرت علي (ع) را ديدند كه از آن بستر برخاست، بدين ترتيب، پيامبر گرامي اسلام(ص) در فرصتي مناسب خود را از چنگال مشركان قريش نجات داد و امام علي(ع) نيز با اين فداكاري، عشق، علاقه و برادري خود را نسبت به ايشان نشان داد؛ اين در حالي بود كه هر زمان ممكن بود كسي را كه در آن بستر خوابيده بود به قتل برسانند. بنابراين آيه شريفه «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَئُوفٌ بِالْعِبادِ; (سوره بقره، آيه 207) بعضي از مردمِ (با ايمان و فداكار) جان خود را در برابر خشنودي خدا مي فروشند; و خداوند نسبت به بندگان مهربان است» در حق اميرالمومنين (ع) نازل شد. سال هجرت رسول خدا (ص) مبدأ تاريخ مسلمانان است و تحولي عظيم در جهان اسلام روي داد.
روز هشتم ربيع الاول:
 در روز هشتم اين ماه در سال 206 هجري قمري، شهادت امام حسن عسكري(ع) طبق روايتي واقع شده است و از همان روز، امامت حضرت صاحب الزمان، حجه بن الحسن ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ آغاز گرديد. روز دهم ربيع الاول: روز ازدواج رسول خدا (ص) با حضرت خديجه كبري(ع) است به همين مناسبت روزه اين روز به عنوان شكرگزاري مستحب شمرده شده است.
 روز دوازدهم ربيع الاول:
 اين روز مطابق نظر مرحوم شيخ كليني و مسعودي و همچنين مشهور ميان اهل سنت، روز ولادت با سعادت نبي مكرم اسلام حضرت محمد (ص) است. همچنين در اين روز، رسول خدا (ص) بعد از 12 روز كه مسير راه ميان مكه و مدينه را پيمودند وارد مدينه شدند و نيز روز انقراض دولت بني مروان در سال 132 هجري قمري است.
روز چهاردهم ربيع الاول:
در سال 64 هجري قمري در چنين روزي، يزيد بن معاويه به هلاكت رسيد. وي پس از سه سال و نه ماه خلافت كه همراه با جنايات عظيمي بود - كه مهمترين آن واقعه كربلا و شهادت حضرت ابي عبداللّه الحسين (ع) و يارانشان است - در سن سي و هفت سالگي در منطقه «حوران» زندگيش به پايان رسيد; جنازه اش را در دمشق دفن كردند، ولي اكنون اثري از آن نيست.
شب هفدهم ربيع الاول:
طبق روايات مشهور شيعه، شب ولادت حضرت خاتم الانبياء رسول معظم اسلام (ص) است و شب بسيار مباركي است. همچنين يكسال قبل از هجرت رسول خدا (ص)، در چنين شبي معراج آن حضرت صورت گرفت. روز هفدهم ربيع الاول: همان گونه كه گفتيم مشهور ميان علماي اماميه آن است كه روز هفدهم ربيع الاول، روز ولادت با سعادت رسول خدا حضرت محمد بن عبداللّه (ص) است و معروف آن است كه ولادتشان در مكه معظمه، واقع شده است و زمان ولادت آن حضرت هنگام طلوع فجر، روز جمعه، سال عام الفيل بوده است. (عام الفيل سالي است كه ابرهه با لشكرش كه بر فيل سوار بودند به قصد تخريب كعبه آمد، ولي همگي نابود شدند و پيامبر مكرم اسلام در همان سالي به دنيا آمدند كه اين رخداد به وقوع پيوست). همچنين در چنين روزي در سال 83 هجري قمري، ولادت امام صادق (ع) واقع شده است و از اين جهت نيز بر اهميت اين روز افزوده شده است.

 

 

براي مطالعه ي ادامه مطلب كليك كنيد

سر نماز كفشاتو دربيار!

سر نماز، شبيه حرم امام رضاست. اين كفشاتو در بيار سر نماز وايسادي! با كفش نميشه نماز بخوني. شبيه حرم امام رضاست!
دم در كفش دارا كفشتو مي‌گيرند. - كفشتو بده!كفش هم كه مي‌دونيد يعني چي؟ تو قران كفش يعني چي؟"إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ ۖ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى"]منم پروردگار تو، نعلين (همه علايق غير مرا) از خود به دور كن كه اكنون در وادي مقدس طوي (و مقام قرب ما) قدم نهاده‌اي. [
 إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ ۖ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًىإِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ ۖ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًىكفش هاتو در بيار. تو اومدي به وادي مقدس طوي. الان اينجا جايي ايستادي كه من با تو صحبت كردم. اين كفش ميگن فكر دنيا و اهل‌وعيال رو از ذهنت خارج مي‌كنه. تو روايت هست. كفشتو مي دي. يعني فكر دنيارو ميدي. فكر دنيا رو بده؛ برو حرم. بعد ميگي "السلام عليك يا علي بن موسي الرضا‎"، آقا سلام.آقا مي‌فرمايد كه: چي مي‌خواستي؟ براي گرفتاريت اومدي؟ميگي نه! كفشمو درآوردم دم در. آقا تو خوبي؟چقدر تو نازنيني!بعد زيارت امين‌الله مي خوني. يك كلمه دعا براي دنيا نمي‌كنه. مي گه چقدر عاليه همه‌چيز!سر نماز شبيه حرم امام رضاست. مي گه كفشاتو در بيار سر نماز وايسا. با كفش نميشه نماز بخوني!اونوقت حالا سر نماز وقتي كفشاتو در بياري بدي دست خدا، اي خدا. – ميگه كفشاتو بده من. وايسا بخون!داري كفشتو در مياري بدي دست خدا ها! بعد از نماز كفشاتو ميده؛ واكسش زده! تو كفشتو دربيار.

 

 

ادامه مطلب سر نماز كفشاتو دربيار!

رحلت پيامبر يا شهادت پيامبر اكرم

رحلت پيامبر اكرم يا شهادت ايشاندلايل بسياري از كتاب هاي روايي و تاريخي؛ اعم از شيعه و اهل سنت وجود دارد كه شهادت ناشي از مسموميت پيامبر اكرم(ص) را تأييد مي نمايد، اما به اين نكته نيز بايد توجه داشت كه اگر شهادت را همانند آنچه قرآن كريم بيان فرموده؛ به معناي كشته شدن در راه خدا و رسول تعريف نماييم، بديهي است كه مقام و منزلت شخصي "پيامبر" كه كشته شدن در راه اطاعت او شهادت است، به مراتب بالاتر از مقام شهيدان خواهد بود، هرچند كه آن مرد الاهي با مرگ طبيعي از دنيا رحلت نموده باشند.رحلت پيامبر
رحلت پيامبر
وفات پيامبر اكرم
 
1. آيا دليل قابل اعتمادي از كتب شيعه و اهل سنت، مبني بر شهادت پيامبر اكرم (ص) مي توان يافت، علاوه بر آن، كيفيت شهادت ايشان چگونه بوده است؟ 2. آيا بر فرض اين كه پيامبر(ص) به شهادت نرسيده باشند، اين موضوع از ارج و قرب ايشان نزد پروردگار خواهد كاست؟! در ارتباط با بخش اول، بايد گفت كه دلايل بسياري وجود دارد كه شهادت ناشي از مسموميت پيامبر(ص) را تأييد مي نمايند. اين دلايل و روايات، از تواتر معنوي برخوردارند؛ يعني هرچند كه الفاظ و توصيفات آنها كاملاً با يكديگر مشابه نيستند، اما از مجموع آنها، مي توان موضوع مورد بحث را ثابت نمود. اكنون به تعدادي از اين روايات با استناد به منابع فريقين اشاره مي نماييم.  الف. كتاب هاي شيعه روايت اول: امام صادق(ع) مي فرمايند:از آن جا كه پيامبر اسلام(ص)، ذراع(سر دست) گوسفند، را دوست مي داشتند، يك زن يهودي با اطلاع از اين موضوع ايشان را با اين بخش از گوسفند مسموم نمودند. در اين روايت، به مسموميت پيامبر(ص) تصريح شده، اما در آن اشاره اي نشده است كه آيا ايشان بر اثر اين سم به شهادت رسيدند يا خير؟ روايت دوم: امام صادق(ع) فرمودند:پيامبر اكرم(ص) در جريان جنگ خيبر مسموم شده و هنگام رحلتشان بيان فرمودند كه لقمه اي كه آن روز در خيبر تناول نمودم، اكنون اعضاي بدنم را نابود نموده است و هيچ پيامبر و جانشين پيامبري نيست، مگر اين كه با شهادت از دنيا مي رود.در اين روايت، علاوه بر تصريح به مسموم شدن رسول خدا(ص) و شهادت ايشان در پي مسموميت، به اصلي كلي نيز اشاره مي شود كه مرگ تمام پيامبران و اوصيا با شهادت بوده و هيچ كدام، با مرگ طبيعي از دنيا نمي روند! روايات ديگري نيز وجود دارد كه اين اصل كلي را تقويت مي نمايد.بسياري از دانشمندان شيعه، با استفاده از اين اصل كلي، نيازي به جست وجوي مورد به مورد را در ارتباط با چگونگي شهادت هر كدام از معصومان(ع) احساس نمي كنند. بر اين اساس، هر چند دليل متقني بر شهادت پيامبر(ص) نيز ارائه نشود، باز هم مي توان معتقد بود كه رحلت ايشان طبيعي نبوده است! 

 

براي مطالعه ي ادامه مطلب كليك كنيد